دلتنگم از دوري ات

دلتنگم از اينکه چرا نمي ماني

دلتنگم از ياسها و داوودي هايي که نمي توانند براي امدنت کاري بکنند

تا کي بايد نظاره گر اسمان باشيم

تا ردي از تو در ميان ستاره ها بيابيم

در پي تو


من در پي توآْم،

من شب و روز تو را مي جويم.

من بي واهمه از فداکردن جان خويش،

در ميان اين همه ناپيدايي و ابر و دود،...

تو را مي جويم!

تو را چون بيابم،دنيا را يافته ام!

تو حيرت تمام دنيايي،

تو حسرت هر دل شيدايي،

تو آبي،رودي،زلالي،

تو چشمه ي نياز و محبتي،

تو آفتابي،تو گرماي زمستان عمري،

تو روح لطيف عشقي،

تو نازي،تو نيازي،

تو شوق و تمناي وصالي،

تو ابري،تو بادي،تو خاکي،تو باراني،

تو ترنم اميد حياتي،

تو روشني بخش شب سياهي،

تو اميدي،تو وصالي،تو طلوع صبح سپيدي!